الگوی گوشه صعودی

ساخت وبلاگ

شیب ظهور یا سقوط سطح زمین است. شناسایی دامنه های موجود در زمین برای کشاورز یا آبیاری مهم است.

یک شیب به راحتی در یک منطقه تپه ای قابل تشخیص است. شروع به صعود از پای یک تپه به سمت بالا کنید ، به این شیب در حال افزایش گفته می شود (شکل 46 ، فلش سیاه را ببینید). به سمت پایین بروید ، این یک شیب در حال سقوط است (شکل 46 ، فلش سفید را ببینید).

شکل 46. یک شیب در حال ظهور و در حال سقوط

مناطق مسطح هرگز کاملاً افقی نیستند. دامنه های ملایم در یک منطقه به ظاهر مسطح وجود دارد ، اما آنها اغلب به دلیل چشم غیر مسلح به سختی قابل توجه هستند. بررسی دقیق زمین برای شناسایی این به اصطلاح "دامنه های مسطح" ضروری است.

شیب یک میدان به عنوان یک نسبت بیان شده است. این فاصله عمودی یا اختلاف در ارتفاع ، بین دو نقطه در یک میدان است که با فاصله افقی بین این دو نقطه تقسیم می شود. فرمول:

نمونه ای در شکل 47 آورده شده است.

شیب نیز می تواند در درصد بیان شود. فرمول مورد استفاده پس از آن است:

با استفاده از همان اندازه گیری های نشان داده شده در شکل 47:

سرانجام ، شیب را می توان در هر میل بیان کرد. فرمول مورد استفاده پس از آن است:

با ارقام از همان مثال:

شیب در = شیب در ٪ x 10

شیب در درصد و در هر میلی متر یک میدان با طول افقی 200 متر و اختلاف ارتفاع 1. 5 متر بین بالا و پایین چیست؟

شیب میدان در = شیب میدان در ٪ x 10 = 0. 75 x 10 = 7. 5

تفاوت در ارتفاع بین بالا و پایین یک میدان وقتی طول افقی میدان 300 متر و شیب 2 است چیست.

بنابراین: اختلاف ارتفاع (M) = 0. 002 x 300 m = 0. 6 m.

جدول زیر طیف وسیعی از دامنه هایی را نشان می دهد که معمولاً در زمینه های آبیاری به آنها گفته می شود.

شیب

افقی

0 - 0. 2

خیلی صاف

0. 2 - 0. 5

0. 5 - 1

5 - 10

در حد متوسط

1 - 2. 5

10 - 25

شیب تند

بیش از 2. 5

بیش از 25

یک کتاب را روی یک میز قرار دهید و یک طرف آن را 4 سانتی متر از جدول بلند کنید (شکل 49a). اکنون ، کتاب را به پهلو (6 سانتی متر) کج کنید تا فقط یک گوشه از آن جدول را لمس کند (شکل 49b).

شکل 49a. شیب اصلی

شکل 49b. شیب اصلی و شیب متقابل

فلش ضخیم جهت آنچه را می توان شیب اصلی نامید ، نشان می دهد. فلش نازک نشانگر جهت شیب صلیب است ، دومی از جهت شیب اصلی عبور می کند.

نمونه ای از شیب اصلی و شیب متقابل یک میدان آبیاری در شکل 50 نشان داده شده است.

شکل 50. شیب اصلی و شیب متقابل یک میدان آبیاری

در شکل 51 ، نقطه A در بالای یک پل بتونی قرار دارد. هر نقطه دیگر در محیط اطراف بالاتر یا پایین تر از A است و می توان فاصله عمودی بین این دو را تعیین کرد. به عنوان مثال ، B بالاتر از A است و فاصله عمودی بین A و B 2 متر است. نقطه C ، پایین تر از A است و فاصله عمودی بین A و C 1 متر است. اگر نقطه A به عنوان یک نقطه مرجع یا داده انتخاب شود ، می توان ارتفاع هر نقطه دیگر در این زمینه را به عنوان فاصله عمودی بین این نقطه و A تعریف کرد.

شکل 51. نقطه مرجع یا داده "A"

بنابراین ، ارتفاع یا ارتفاع B ، در رابطه با داده A ، 2 متر است و ارتفاع C ، همچنین مربوط به داده A ، 1 متر است.

به عنوان یادآوری اینکه یک نکته بالاتر از یا پایین تر از داده است ، ارتفاع آن توسط علامت + (به علاوه) اگر بالاتر از داده باشد ، یا - (منهای) در صورت پایین بودن از داده ، پیشوند است.

بنابراین ، در رابطه با داده A ، ارتفاع B +2 متر و ارتفاع C-1 M است.

یک علامت نیمکت یک علامت دائمی است که در یک زمینه برای استفاده به عنوان یک نقطه مرجع ایجاد شده است. یک علامت نیمکت می تواند یک پایه بتونی باشد که در آن یک نوار آهنی ثابت است و نشانگر مکان دقیق نقطه مرجع است.

یک علامت نیمکت همچنین می تواند یک شیء دائمی در مزرعه باشد ، مانند بالای یک ساختار بتونی.

در اکثر کشورها ، ادارات توپوگرافی شبکه ملی از علائم نیمکت را با ارتفاعات رسمی ثبت شده ایجاد کرده اند. تمام ارتفاعات علامت نیمکت در رابطه با یک هواپیمای ملی Datum که به طور کلی میانگین سطح دریا (MSL) است (شکل 52 را ببینید).

شکل 52. یک علامت نیمکت (B. M.) و میانگین سطح دریا (M. S. L.)

در شکل 52 ، ارتفاع نقطه A در رابطه با علامت نیمکت (BM) 5 متر است. ارتفاع BM نسبت به میانگین سطح دریا (MSL) 10 متر است. بنابراین ، ارتفاع نقطه A نسبت به MSL 5 متر + 10 متر = 15 متر است و سطح کاهش یافته (RL) از A نامیده می شود.

کاهش سطح نقطه B در شکل 52 چقدر است.

ارتفاع B نسبت به BM = 3 متر

ارتفاع BM نسبت به MSL = 10 متر

بنابراین ، کاهش سطح B = 3 متر + 10 متر = 13 متر

تفاوت در ارتفاع بین A و B چیست؟چه چیزی را نشان می دهد؟

تفاوت در ارتفاع بین A و B کاهش سطح منهای کاهش سطح B = 15 M - 13 M = 2 M ، که نشان دهنده فاصله عمودی بین A و B است.

یک خط کانتور خط افقی خیالی است که تمام نقاط را در زمینه ای که دارای همان ارتفاع هستند ، متصل می کند. یک خط کانتور خیالی است اما با گرفتن مثال یک دریاچه قابل تجسم است.

سطح آب یک دریاچه ممکن است به سمت بالا و پایین حرکت کند ، اما سطح آب همیشه افقی باقی می ماند. سطح آب در خط ساحل دریاچه خط کانتور را ایجاد می کند زیرا به نقاطی می رسد که همه در همان ارتفاع قرار دارند (شکل 53a).

فرض کنید سطح آب دریاچه 50 سانتی متر بالاتر از سطح اصلی آن بالا می رود. خط کانتور ، که توسط خط ساحل شکل گرفته است ، تغییر می کند و شکل جدیدی می گیرد ، اکنون به تمام نقاط 50 سانتی متر بالاتر از سطح دریاچه اصلی می پیوندد (شکل 53b).

خطوط کانتور به معنای مفید برای نشان دادن توپوگرافی یک میدان در یک نقشه مسطح است. ارتفاع هر خط کانتور روی نقشه نشان داده شده است تا تپه ها یا افسردگی ها مشخص شوند.

شکل 54 نمای سه بعدی از یک مزرعه با تپه ها ، دره ها و افسردگی های آن را نشان می دهد. خطوط کانتور نیز نشان داده شده است.

چنین بازنمایی ایده بسیار خوبی از آنچه در واقعیت به نظر می رسد ارائه می دهد. متأسفانه ، به مهارت زیادی برای ترسیم نیاز دارد و برای طراحی زیرساخت های جاده ها ، آبیاری و زهکشی تقریباً بی فایده است. یک نمایش بسیار دقیق تر و راحت تر از این زمینه ، که تمام داده های ارجاع شده به توپوگرافی می توانند ترسیم شوند ، نقشه است (شکل 55). نقشه همان چیزی است که هنگام نگاه به نمای سه بعدی (شکل 54) از بالا مشاهده می کنید.

ترتیب خطوط کانتور بر روی نقشه ، نشانگر مستقیم از تغییرات در توپوگرافی میدان است (شکل 55).

در مناطق تپه ای ، خطوط کانتور در حالی که در دامنه های مسطح گسترده تر هستند ، به هم نزدیک هستند. هرچه خطوط کانتور نزدیکتر باشد ، شیب را محکم تر می کند. هرچه خطوط کانتور گسترده تر باشد ، دامنه ها را مسطح تر می کنند.

در یک تپه ، خطوط کانتور دایره هایی را تشکیل می دهند. به موجب آن مقادیر ارتفاع آنها از لبه به مرکز افزایش می یابد.

در افسردگی ، خطوط کانتور نیز دایره هایی تشکیل می دهند. با این حال ، مقادیر ارتفاع آنها از لبه به مرکز کاهش می یابد.

خطوط کانتور از ارتفاعات مختلف هرگز نمی توانند از یکدیگر عبور کنند. عبور از خطوط کانتور به این معنی است که نقطه تقاطع دارای دو ارتفاع مختلف است که غیرممکن است (شکل 56 را ببینید).

یک خط کانتور مداوم است. همانطور که در شکل 57 نشان داده شده است ، هرگز نمی توان یک قطعه خط جدا شده از خط کانتور را در جایی از نقشه قرار داد.

برای کامل بودن و واقعاً مفید بودن ، نقشه باید دارای مقیاس مشخص باشد. مقیاس نسبت فاصله بین دو نقطه در یک نقشه و فاصله واقعی آنها در میدان است. مقیاس 1 در 5000 (1: 5000) به این معنی است که 1 سانتی متر اندازه گیری شده بر روی نقشه با 5000 سانتی متر (یا به متر ، 50 متر) در میدان تبدیل می شود.

فاصله واقعی بین نقاط A و B در میدان وقتی این دو نقطه 3. 5 سانتی متر از هم فاصله دارند روی نقشه ای که مقیاس آن 1 تا 2 500 است ، چقدر است؟(شکل 58 را ببینید)

مقیاس 1: 2 500 است ، به این معنی که 1 سانتی متر روی نقشه در واقعیت 2 500 سانتی متر را نشان می دهد. بنابراین ، 3. 5 سانتی متر بین A و B روی نقشه با 3. 5 x 2 500 cm = 8 750 سانتی متر یا 87. 5 متر در این زمینه مطابقت دارد.

بهترین پلتفرم ترید...
ما را در سایت بهترین پلتفرم ترید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : جهان پناه حديث بازدید : 85 تاريخ : چهارشنبه 9 فروردين 1402 ساعت: 12:56