اینگونه ترس و خشم شما برای سود فروخته می شود

ساخت وبلاگ

داستان چگونگی تغییر یک متریک ، نحوه مشاهده جهان را تغییر داده است

جهان احساس خطرناک تر می کند. خیابان های ما کمتر ایمن به نظر می رسد. حمله به مقادیر ما ثابت است. تهدیدها احساس واقعی می کنند.

دشمن آنجاست - فقط فید خود را بررسی کنید.

O NE عصر در اواخر اکتبر 2014 ، یک پزشک نبض خود را بررسی کرد و قدم به یک ماشین مترو در شهر نیویورک گذاشت. او به تازگی از یک داوطلب مختصر در خارج از کشور به خانه برگشته بود و برای دیدار با برخی از دوستان در یک کوچه بولینگ به بروکلین می رفت. او مشتاقانه منتظر این استراحت بود - اوایل همان روز او برای فرار در اطراف شهر رفته بود ، قهوه را در خط بلند گرفت و در یک فروشگاه کباب محلی غذا خورد. وقتی روز بعد از خواب بیدار شد و از تب کمی خسته شد ، کارفرمای خود را صدا کرد.

در طی 24 ساعت ، او ترسناک ترین مرد نیویورک شد. مسیر دقیق وی از طریق شهر توسط صدها نفر مورد بررسی قرار می گیرد ، مؤسساتی که وی از وی بازدید کرده است تعطیل می شود و دوستان و نامزدش در قرنطینه قرار می گیرند.

دکتر کریگ اسپنسر در حالی که در حال معالجه بیماران در گینه با پزشکان بدون مرز بود ، به ابولا قرارداد بست. او تا مدتها پس از قرار گرفتن در قرنطینه مسری نبود. وی در گزارش علائم خود از پروتکل نامه پیروی کرد و در حالی که در ملاء عام بود ، هیچ تهدیدی برای کسی در اطراف خود ایجاد نکرد. او یک بیمار مدل بود - واقعیتی که به راحتی توسط کارشناسان به اشتراک گذاشته شد.

این امر باعث انفجار رسانه ای نشد که اعلام یک آخرالزمان قریب الوقوع را اعلام کرد. دیوانگی از clickbait و روایت های وحشتناک ظاهر شد که هر یک از نهادهای اصلی برای سرمایه گذاری در وحشت جمعی ابولا ، به وجود آمد.

آسیب جسمی که توسط این بیماری انجام شده است ، اندک بود. هیستری ، با این حال - که فوراً از طریق اینترنت سفر می کرد - مدارس بسته شده ، پروازهای زمینی و ملت را وحشت زده کرد.

رسانه های اجتماعی حول این موضوع منفجر شدند و به 6000 توییت در ثانیه رسیدند و CDC و مقامات بهداشت عمومی را ترک کردند تا بتوانند اطلاعات غلط را که از همه جهات گسترش می یابد ، محدود کنند. این ترس به همان اندازه داستانهایی که گزارش می دهند ، سفر کرد. پاسخ عاطفی - و رسانه های متصل به آن - برای شرکت هایی که از آن گزارش می دهند ، میلیاردها برداشتی ایجاد می کنند.

این میلیارد ها مستقیماً در درآمد تبلیغاتی قرار گرفتند. قبل از پایان هیستری ، میلیون ها دلار ارزش تبلیغات در املاک و مستغلات متصل به رسانه های مرتبط با ابولا به صورت الگوریتمی به شرکت ها خریداری و فروخته شده بود.

ترور به مراتب مسری تر از خود ویروس بود و شبکه کاملی داشت که از طریق آن می توانست از آن استفاده کند - یک اکوسیستم دیجیتالی ساخته شده برای گسترش ترس عاطفی به دور و گسترده.

من می خواهم چند موردی را که احتمالاً از قبل می دانید به شما بگویم

هر بار که تلفن یا رایانه خود را باز می کنید ، مغز شما در حال رفتن به یک میدان نبرد است. متجاوزان معماران دنیای دیجیتال شما هستند و سلاح های آنها برنامه ها ، فیدهای خبری و اعلان ها در حوزه دیدگاه شما هر بار که به صفحه نمایش نگاه می کنید.

همه آنها در تلاش هستند تا کمیاب ترین منبع شما - توجه شما را به دست آورند و آن را برای پول گروگان بگیرند. توجه اسیر شما در تبلیغات و درآمد اشتراک برای آنها میلیارد دلار ارزش دارد.

برای انجام این کار ، آنها باید خطوط دفاعی مغز شما را ترسیم کنند - اراده و تمایل شما به تمرکز بر کارهای دیگر - و فهمیدن چگونگی عبور از آنها.

شما این نبرد را از دست خواهید داد. شما قبلاًیک فرد متوسط روزانه ده ها بار آن را از دست می دهد.

این ممکن است آشنا به نظر برسد: در یک لحظه بیکار تلفن خود را باز می کنید تا زمان را بررسی کنید. 19 دقیقه بعد ، شما در گوشه ای کاملاً تصادفی از دنیای دیجیتال خود آگاهی را به دست می آورید: جریان عکس یک غریبه ، یک مقاله خبری غافلگیرکننده ، کلیپ خنده دار یوتیوب. منظور شما این نیست که این کار را انجام دهید. چه اتفاقی افتاده؟

این تقصیر شما نیست - این با طراحی است.

سوراخ خرگوش دیجیتال که تازه به آن فرو ریختید ، توسط تبلیغات تأمین می شود ، با هدف شما. تقریباً هر برنامه یا سرویس "رایگان" که شما استفاده می کنید بستگی به این روند عجیب و غریب برای تبدیل شدن ناخودآگاه چشم های شما به دلار دارد و آنها روشهای پیچیده ای برای انجام آن با اطمینان ساخته اند. شما برای استفاده از این سیستم عامل ها پول پرداخت نمی کنید ، اما اشتباه نکنید ، با وقت ، توجه و دیدگاه خود هزینه های آنها را پرداخت می کنید.

این یک تغییر فنی کوچک در انواع اطلاعاتی که شما مصرف می کنید ، تبلیغاتی که می بینید یا برنامه هایی که بارگیری می کنید نیست.

این در واقع نحوه مشاهده جهان را تغییر داده است.

جنگ برای توجه شما

قبل از اینکه بیشتر بروم ، به شما اطمینان دهم که این لیستی از نارضایتی های شرارت فناوری نیست. من یک لودیت نیستم. من مانند بخش اعظم بشریت ، من از دستگاه های خود به عنوان یک پروتز مفید برای حافظه ، بهره وری و توانایی من در ارتباط با افرادی که به آنها اهمیت می دهم ، عمیقاً قدردانی می کنم.

در عوض ، این یک ارزیابی هوشیار است که چگونه استراتژی های جلب توجه دیجیتالی توجه ما را تغییر داده است - زندگی ، رسانه های ما و جهان بینی ما. این تغییرات افزایشی به تغییرات عظیمی در سیاست ما ، چشم انداز جهانی ما و توانایی ما در دیدن یکدیگر به عنوان همکار خود افزوده است.

بسیاری از بزرگترین مشکلاتی که در این لحظه با آن روبرو هستیم به عنوان یک جامعه ناشی از تصمیماتی است که توسط سازندگان پنهان دنیای دیجیتال ما - طراحان ، توسعه دهندگان و ویراستاران که رسانه هایی را که مصرف می کنیم ایجاد و درمان می کنند - گرفته می شود.

این تصمیمات با بدخواهی اتخاذ نمی شود. آنها در پشت داشبورد Analytics ، پانل های تست تقسیم شده و دیوارهای کد ساخته شده اند که شما را به یک دارایی قابل پیش بینی تبدیل کرده اند-کاربر که می توان برای توجه به آن استخراج کرد.

آنها این کار را با تمرکز بر روی یک متریک بیش از حد ساده انجام می دهند ، که از تبلیغات به عنوان منبع اصلی درآمد خود پشتیبانی می کند. این متریک نامزدی نامیده می شود و با تأکید بر آن - مهمتر از همه - به طور ظریف و پیوسته شیوه نگاه ما به اخبار ، سیاست ما و یکدیگر را تغییر داده است.

این مقاله یکی از مجموعه هایی است که به بررسی چگونگی تأثیر این استراتژی های جلب توجه ما در زندگی ما می پردازد.

آنچه در زیر آمده است ، کاوش در مورد چگونگی شریان اصلی اطلاعات واقعی ما - اخبار - با این روش ها اساساً تغییر یافته است.

چگونه؟بیایید به گذشته اخیر نگاه کنیم.

تاریخ جدید

"رسانه" همانطور که می دانیم قدیمی نیست. برای بیشتر تاریخ ما ، این خبر ، به معنای واقعی کلمه ، جمع "چیزهای جدید" مردم در مورد آنها شنیده و به اشتراک گذاشته شده بود و با نزدیکی جسمی و کلمه دهان محدود می شد. از آنجا که اختراع چاپخانه ، این خبر شامل یادداشت های ارسال شده در اماکن عمومی و جزوه های توزیع شده به تعداد کمی از افرادی است که در واقع می توانند آنها را بخوانند.

بین قرون 18 و نوزدهم ، روزنامه های نسبتاً متداول شدند ، اما عمدتاً عقاید عقاید حاوی مقاله های سیاسی ، داستانهای حساس و در نهایت آزار دهنده بودند. آنها مگافون بودند که مردم بتوانند نفوذ سیاسی داشته باشند و بسیاری از آنها با حقایق رابطه بسیار سست داشتند.

جنگ جهانی 1 "تبلیغات ظلم" و تصویر شامل یک سرباز آلمانی که یک پرستار بلژیکی را اجرا می کند. منبع

در طول رهبری به جنگ جهانی اول ، تبلیغات بدون بررسی از همه طرف در اخبار به یک تب تب رسید که هر جنگنده در یک مبارزه گسترده برای افکار عمومی شرکت می کرد. با پایان جنگ مشخص شد که جنگ اطلاعاتی یک سلاح قدرتمند است - می تواند ارتش ها را بالا ببرد ، اوباش خشونت آمیز را تحریک کند و کل ملل را بی ثبات کند.

در پاسخ به این دستکاری سیستماتیک از حقیقت ، تلاش هماهنگ برای ایجاد یک نهاد روزنامه نگاری محور واقعیت از دهه 1920 وجود داشت. این روند با ظهور اولین شبکه های ارتباطی رسانه های جمعی: روزنامه های ملی و رادیو ملی به وجود آمد. اینها به آرامی جای خود را به تلویزیون دادند و بین این سه سیستم عامل جدید ، یک سیستم رسانه ای جهانی در دست گرفت - که توسط اصول روزنامه نگاری شناخته شده بود.

این اخبار همچنان در نبرد برای توجه رقبایی داشت و به همین دلیل همچنان با بیش از حد به لاس زدن ادامه می داد. رانندگی برای فروش (مقالات ، تبلیغات ، محصولات) به طور طبیعی تا حدودی با ایده دقت سرمقاله مغایرت دارد و گزارش واقعی را اندازه گیری می کند. استانداردهای روزنامه نگاری ، قوانین افترا ، و شرم آور شدن صنعت به مکانیسم های متداول برای کمک به مهار این اسلاید به احساس گرایی تبدیل شد.

با این حال اخیراً اتفاقی افتاد که این خبر با اینترنت ملاقات کرد و شروع به مهاجرت به جیب های ما کرد: شروع به از دست دادن نبرد برای توجه ما کرد.

افزایش درگیری الگوریتمی

امروز این خبر باید با همه چیز در زندگی دیجیتال ما رقابت کند - هزاران برنامه و میلیون ها وب سایت. بیش از هر چیز ، اکنون با رسانه های اجتماعی رقابت می کند-یکی از موفق ترین ماشین های مورد توجه توجه که تاکنون ایجاد شده است.

رسانه های اجتماعی یکی از مهمترین دلایلی است که درآمدهای دو رقمی درآمدهای روزنامه ها وجود داشته است و چرا روزنامه نگاری به عنوان یک صنعت در حال کاهش است. اکنون این است که اکثریت آمریکایی ها اخبار دریافت می کنند.

بزرگترین بازیکن رسانه های اجتماعی فیس بوک است و بزرگترین قسمت فیس بوک فید خبری است.

الگوریتم پشت خبر خبری به طور مرتب و از نظر تاریخی مات می شود - این یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین قطعات کد است که تاکنون نوشته شده است. شما می توانید از الگوریتم به عنوان ویرایشگر فید خبر فکر کنید..

ویرایشگر فید خبری یک ویرایشگر ربات است و در جلب توجه نسبت به ویراستاران عادی انسانی به مراتب بهتر است. این می تواند پیش بینی کند که چه چیزی بهتر از هر کسی که می شناسید روی آن کلیک کنید. این همان چیزی است که پروفسور پابلو بوکوکوفسکی از شمال غربی "بزرگترین ویراستار در تاریخ بشریت" خوانده است.

این داستانها را به شما نشان می دهد ، پاسخ های شما را ردیابی می کند و مواردی را که احتمالاً به آنها پاسخ می دهید فیلتر می کند. این فیلم هایی را که تماشا می کنید ، عکسهایی که روی آن قرار دارید و هر پیوندی که روی آن کلیک می کنید دنبال می کند. این نقشه در حال نقشه برداری از مغز شما است و به دنبال الگوهای درگیری است.

از این نقشه برای ایجاد یک خط لوله شخصی شخصی فقط برای شما استفاده می کند. در انجام این کار اساساً به سردبیر یک روزنامه شخصی تبدیل شده است که هر ماه 2 میلیارد نفر می خوانند.

با این حال ، با توجه به استانداردهای سنتی روزنامه نگاری ، ویرایشگر خبرنامه خبری یک ویرایشگر بسیار بد است. بین اطلاعات واقعی و مواردی که صرفاً مانند حقایق به نظر می رسند ، تمایز قائل نمی شوند (همانطور که با انفجار عظیم فریب های ویروسی در انتخابات 2016 دیدیم). این محتوا را که عمیقاً مغرضانه است ، یا داستانهایی که برای تبلیغ ترس ، بی اعتمادی یا خشم طراحی شده اند ، شناسایی نمی کند.

ویرایشگر فید خبری به معنای واقعی کلمه نحوه نگارش اخبار را تغییر داده است. این شماره یک محرک شماره یک ترافیک به سایت های خبری در سطح جهان است و این رفتار سازندگان محتوا را تغییر داده است. برای به دست آوردن داستانی که توسط ویرایشگر فید خبری انتخاب شده است ، تولید کنندگان اخبار (و ویراستاران انسانی) استراتژی های خود را برای ماندن و ضررهای ساقه تغییر داده اند. برای انجام این کار ، بسیاری از سازمان های خبری ذهنیت ترافیکی را در همه هزینه ها اتخاذ کرده اند و به دنبال تعامل بیشتر با هزینه آنچه که ما به طور سنتی می خواهیم دقت تحریریه بنامیم.

به همین دلیل بسیاری از اخبار خبری که امروزه می بینید با اظهارات بیش از حد ، نمایشی و توجه جلب توجه می کنند-آنها سعی می کنند با شما درگیر شوند و از رقابت بالاتر بروند. این "بیس بال داخل" صنعت اخبار است. آنها نبرد را برای توجه از دست داده اند و ناامید شده اند.

آنچه اخبار برای زنده ماندن انجام می دهد

توجه خود را با بسته بندی های عاطفی هک کنید

پاسخ های عاطفی یکی از برجسته ترین راه ها برای ارزیابی ارزش یک پست است و ساده ترین چیزها برای ویرایشگر فید خبری برای نقشه برداری ، اندازه گیری و ارائه اطلاعات بیشتر. اینها ربودن عاطفی هستند - بر اساس تعامل عاطفی.

فید خبری تمایل به اولویت بندی محتوا با این هک های عاطفی عاطفی دارد - آنها منجر به کلیک ، لایک ، اشتراک و نظرات بیشتر می شوند. از آنجا که تولیدکنندگان محتوا برای این نوع تعامل عاطفی رقابت می کنند ، این نبرد برای توجه ، آنچه را که اخلاق نویس فنی تریستان هریس "نژاد تا پایین ساقه مغز" خوانده است ، ایجاد می کند.

عناوین حساس بخش عظیمی از این امر است. این موارد خبری چسبنده تر است و با ویرایشگر خبرنامه ، کشش بیشتری کسب می کند. آنها سریعتر پخش می شوند و نسبت به همتایان کمتری خود ، ترافیک بیشتری را هدایت می کنند.

نمونه ای از سری Word Word از یک مطالعه جدید در مورد 100 میلیون عنوان شامل موارد زیر است:

اشکهای شادی باعث گریه شما می شود و به شما می دهد غازهای غاز خیلی زیبا از دیدن شوکه شده است

به این "بسته بندی تیتر" گفته می شود. این روشی است که یک خبر خبری به طور خاص و یا بسته بندی شده ، به طور خاص برای جلب کلیک های بیشتر. شخصی که تیتر را می نویسد به ندرت نویسنده داستان است.

همانطور که اخیراً ویراستار فیوژن ، فلیکس سالمون نوشت ، "مقدار زمان و تلاش برای" بسته بندی "یک داستان می تواند به طور قابل توجهی از زمان و تلاشی که در وهله اول برای نوشتن آن به وجود آمده است ، فراتر رود."

بسته بندی از طریق آزمایش A/B انجام می شود ، که راهی برای هک کردن راه شما برای ترافیک بیشتر است. با آزمایش ده ها عناوین مختلف و اندازه گیری کدام یک از آنها بیشترین کلیک را دریافت می کنند ، روند نوشتن یک عنوان را می توان در یک بازی انتزاع کرد. هدف؟تا آنجا که ممکن است توجه کنید.

ابزارهای قدرتمندی برای انجام این بسته بندی وجود دارد ، و هم فیس بوک و هم توییتر آن را تشویق می کنند - آنها آن را بهینه سازی می نامند. با استفاده از این ابزارها و مقدار کمی از خلاقیت ، یک داستان واقعی می تواند بسته به نحوه نوشتن عنوان ، تحریک آمیز یا احساساتی شود.

مشکل این امر این است که اکثر افرادی که این پست ها را در رسانه های اجتماعی می بینند ، واقعاً برای خواندن خود مقاله ها کلیک نمی کنند. برای بسیاری از کاربران ، تیتر خود به داستان تبدیل می شود ، حتی اگر شبیه رویداد واقعی اصلی نباشد.

می توانید به سرعت ببینید که چگونه می توان از این استراتژی ها برای تبدیل محتوا بیش از حد حزب ، تفرقه آمیز و/یا ظالمانه استفاده کرد. همانطور که رئیس سابق محتوا در یک ناشر بزرگ متمرکز بر هزاره به من گفت ، "این وظیفه ما نیست که عقاید سیاسی را به چالش بکشیم. این وظیفه ماست که تا آنجا که می توانیم سیاست خود را سوار کنیم. "

چگونه ما را تغییر می دهد

هنگامی که تهدیدات درک شده "واقعیت" می شوند

بهینه سازی نامزدی درک ما از تهدیدها را در سطح بسیار بالایی تحریف کرده است.

برای بیشتر تاریخچه گونه های ما ، اطلاعات موجود برای بقای ما بسیار مفید است. اگر داستانهای زیادی در مورد حملات سگ وحشی شنیدید ، یاد گرفتید که در مورد سگهای وحشی هوشیار باشید.

این به دلیل چیزی در طبیعت انسانی است که به نام در دسترس بودن اکتشافی است. این میانبر برای مغز ما است که باعث می شود باور کنیم: "اگر به راحتی به ذهن خطور شود ، باید درست باشد."

از آنجا که اطلاعات موجود بهترین شاخص احتمال ما است ، مغز ما این سیستم را تکامل داد تا به ما کمک کند تا بدانیم که از دنیای اطراف ما چه انتظاری داریم. این امر با تهدیدات بیش از حد برجسته شد ، زیرا مزایای ترس از چیزهایی که ممکن است ما را از بین ببرد ، از هزینه ها فراتر رفت (برای اجداد ما ، مرگ بسیار بدتر از اینکه بیش از حد محتاط باشد).

اما امروز ، اطلاعات موجود در مورد تهدیدها به هیچ وجه شبیه واقعیت نیست - این در درجه اول بازتاب رسانه هایی است که ما مصرف می کنیم.

بیایید به میزان جرم ایالات متحده نگاه کنیم:

صرف نظر از افت چشمگیر جرم در 30 سال گذشته ، بیش از نیمی از جمعیت معتقدند که جرم از سالهای گذشته بدتر است.

رسانه ها (و اکنون رسانه های اجتماعی) یکی از مؤلفه های اصلی فرضیاتی است که دیدگاه ما را آگاه می کند. تمرکز بر جرم در گزارش های اخبار فقط نظرات ما را در مورد جرم به طور کلی تغییر نمی دهد - این باعث می شود احساس تهدید بیشتری نسبت به آنچه باید داشته باشیم احساس کنیم. برای اکثر ما ، برداشت ها واقعیت هستند. وقتی جهان را به عنوان مکانی خطرناک می بینیم ، بدون در نظر گرفتن تهدید واقعی ، رفتارها و نگرشهای ما را تغییر می دهد.

چگونه سیستم رسانه ای ما ترسهای ما را سوخت می کند

نمونه مهم این تروریسم است که امروزه از هر زمان در تاریخ مدرن احساس برجسته تر می کند. خواندن صفحه اول هر روزنامه مهم نشان می دهد که این یکی از مهمترین دلایل مرگ در سراسر جهان است.

با این حال ، قتل های مربوط به تروریسم بخش کوچکی از میزان قتل کلی ، به ویژه در ایالات متحده است. عدم تقارن عمیق در پوشش حملات تروریستی در مقابل انواع دیگر قتل ها وجود دارد ، همانطور که توسط نمونه گیری 2 ساله اخیر داستانهای صفحه اول جمع آوری شده از نیویورک تایمز نشان داده شده است.

منبع: Priceonomics / Nemil Dalal. نمودار نمونه برداری از داده ها و داستانهای تعریف شده به عنوان "ترور اسلامی" در مقایسه با مرگ و میر کلی قتل را نشان می دهد. توجه داشته باشید که حملات تروریستی توسط غیرمسلمانان هنوز به عنوان تروریسم توسط رسانه های خبری در گزارش های اولیه ارجاع نشده است.

تروریسم یک واقعه عاطفی قدرتمند است. به نظر می رسد که به بنیادهای جامعه مدنی و کرامت انسانی توهین می کند. دلایل مشروع بسیاری وجود دارد که ما از چنین حملاتی منزجر شویم و ما را بپوشانیم و در مورد آنها بحث کنیم.

با این حال ، این حقیقت ناراحت کننده برجستگی تروریسم در زندگی ما است: ما یک سیستم توزیع فوری برای هدف واقعی آن - ترور ایجاد کرده ایم.

ترس از آن بسیار فراتر از احتمال وقوع آن برای ما یا هر کسی است که ما می شناسیم. با کمال تعجب ، پوشش بیش از حد این حملات اغلب نتیجه مطلوب کسانی است که آنها را مرتکب می شوند.

دولت به اصطلاح اسلامی (داعش) در طی افزایش سریع آنها به برجستگی تنها در سه سال کوتاه که در سال 2014 آغاز شد ، از این اکوسیستم رسانه هایپربولیک استفاده کرد. با درک آنها در حال نبرد برای توجه بودند ، آنها به همان اندازه ارتش خود را در اولویت قرار دادند. تلاش ها ، ساختن یک جناح رسانه ای برای فشار آوردن به مرزها و اغراق در مورد سوء استفاده های آنها به عنوان پیروزی ، پایداری و رشد. این تلاش برای تسلط بر روایت رسانه ها از طریق اقدامات وحشتناک ، آنها را به یک تهدید اصلی برای غرب تبدیل کرد ، با وجود این که آنها یک ارتش ایستاده نسبتاً کوچک ، منابع محدود و تقریباً پشتیبانی بین المللی داشتند.

پوشش رسانه ای به داعش اجازه داد تا از روایت خود برای استخدام مبارزان از سراسر جهان به سوریه و عراق و همچنین حملات الهام بخش توسط افراد ناامید و بدون پیوند رسمی با سازمان واقعی استفاده کند.

داعش و اشخاصی مانند آن می دانند که آنها برای جلب توجه می جنگند و یاد گرفته اند که چگونه بازی را انجام دهند. حقیقت غم انگیز این است که یک حمله تروریستی ، یک قتل عام وحشتناک یا حتی فقط یک تهدید احشایی - هر یک از اینها برای یک شرکت رسانه ای پول واقعی می گیرند.

رسانه ها به یک کانون توجه این داستان های فردی تبدیل شده اند و سایه ای عظیمی را به نمایش می گذارند که بسیار وحشتناک تر از وقایع واقعی است.

چگونه رسانه ما خشمگین می شود و سیاست را تغییر می دهد

همان پویا در عرصه سیاسی بازی می کند. در طول چرخه انتخابات سال 2016 ، CNN بیش از یک میلیارد دلار سود ناخالص بالاتر از سال گذشته ایجاد کرد که در درجه اول با تبلیغات متصل به اخبار مربوط به ظالمانه ترین نامزد: دونالد ترامپ.

این دور از اولین باری بود که وی کاندیداتوری را برای رئیس جمهور کاندید کرد. در سال 1987 ، 2000 ، 2004 و 2011 ، ترامپ علناً پیشنهاد بالاترین مقام این کشور را در نظر گرفت. وی در سال 1999 رسماً به عنوان نامزد حزب اصلاحات وارد مسابقه شد و بستر خود را آزمایش کرد و پاسخ را ارزیابی کرد ، در نهایت تصمیم گرفت که او نمی تواند کشش لازم را برای پیروزی بدست آورد. پس از اجرای ناموفق وی در سال 1999 ، نیوزویک خاطرنشان کرد که به سادگی عصبانیت کافی در کشور وجود ندارد تا یک نامزد مستقل را به پیروزی برساند.

لحن او در سه دهه گذشته تغییر زیادی نکرده است. چه تفاوتی با آن سالهای گذشته داشت؟یک تفاوت اساسی این بود: رسانه ها به دلیل عصبانیت لازم برای تأمین پوشش برای کاندیدایی مانند ترامپ بهینه نشده اند.

این مکانیزمی بود که کمپین 2016 را تعریف کرد: هرچه سخنان او ظالمانه تر باشد، پوشش بیشتری دریافت می کرد. هرچه پوشش بیشتری دریافت می کرد، کاندیداتوری او قابل قبول تر می شد. شرکت تحلیلی Mediaquant تخمین زده است که بین اکتبر 2015 و نوامبر 2016، ترامپ 5. 6 میلیارد دلار از رسانه‌های درآمد «رایگان» از این استراتژی دریافت کرده است که سه برابر نزدیک‌ترین رقیبش است.

داشتن بسترهای رسانه ای در اختیار شما یک مزیت بزرگ در سیاست است. در هر انتخاباتی، یکی از چالش های اصلی این است که از رقبای خود بالاتر بروید و مورد توجه قرار بگیرید.

این داستان‌های مربوط به نامزدها در رسانه‌های اجتماعی سریع‌تر و دورتر از هر جای دیگری سفر کردند. فیس‌بوک و توییتر - مانند CNN - به لطف اخبار هیجان‌انگیز منتشر شده در پلتفرم‌هایشان و توجهی که به خود جلب کردند، شاهد افزایش ترافیک و درآمد زیادی بودند.

ایدئولوژی، نگرش و اظهارات ترامپ با نگرانی از تهدیدات جهانی بازی می کرد. مشروعیت نامزدی او تا حدی به این بستگی داشت که بسیاری از آن تهدیدها واقعی تلقی شوند.

ما تبلیغات برای منفعت را دموکراتیک کرده ایم

غیرممکن است که به سیستم رسانه ای به عنوان چیزی جدا از دموکراسی های فعال نگاه کنیم. نظرات ما همیشه تحت تأثیر اخبار قرار می گیرد و تصمیمات رای ما منعکس کننده این دانش است. اگر به جامعه مانند یک ارگانیسم بزرگ انسانی نگاه کنید، رسانه های خبری چیزی شبیه یک سیستم عصبی مرکزی هستند. به ما کمک می کند به تهدیدات پاسخ دهیم، اطلاعات را به اشتراک بگذاریم و بفهمیم چه چیزی باید اصلاح شود.

اینکه چگونه این سیستم عصبی کنترل می شود و تحت تأثیر قرار می گیرد، مقدار زیادی در مورد نحوه عملکرد جامعه دیکته می کند - به چه چیزی اهمیت می دهیم، از چه کسانی محافظت می کنیم، با چه کسانی می جنگیم. در طول قرن بیستم، سیاستمداران، مغولان و دانشگاهیان ارزش این نفوذ را می دانستند. نام داشت: پروپاگاندا.

تبلیغات برای ایجاد و توزیع نیاز به پول، استعداد و زیرساخت داشت. این یک ابزار گران قیمت و بی صدا برای کنترل از بالا به پایین بود.

امروز ما تبلیغات را دموکراتیک کرده‌ایم - هر کسی می‌تواند از این استراتژی‌ها برای جلب توجه و ترویج یک روایت گمراه‌کننده، یک داستان هذل‌آمیز یا یک ایدئولوژی ظالمانه استفاده کند - به شرطی که توجه را جلب کند و برای تبلیغ‌کنندگان منفعت داشته باشد.

روزنامه نگاری - مقابله تاریخی با تبلیغات - برای توجه ما به بزرگترین قربانی در این جنگ الگوریتمی تبدیل شده است. و بدون آن، ما شاهد انحلال یک واقعیت مشترک سنجیده هستیم.

این از بین نمی رود

از بسیاری جهات ، این الگوریتم ها بازتابی از ما هستند. آنها در حال نقشه برداری از رفتارها و تمایلات طبیعی انسان هستند - آنچه ما کلیک خواهیم کرد ، آنچه را که از آن عصبانی خواهیم شد ، دوست داریم. آنها بخشی از ما هستند. اما این نقشه ها شامل برخی از بدترین تعصبات ما ، ترس های غیر منطقی و عادت های بد است. ما باید این الگوریتم ها را برای حساب کردن آنها طراحی کنیم.

ما سهواً یک سیستم رسانه ای ایجاد کرده ایم که از بسیاری از نقص های ما درآمد کسب می کند. این از بین نمی رود - ما نمی توانیم به سادگی آن را در جعبه قرار دهیم.

دانش در مورد چگونگی ربودن قابل اعتماد مغز انسان برای توجه یکی از مهمترین روندهای جدید قرن بیست و یکم است. این کشف ، مانند هر اختراع در مقیاس بزرگ در تاریخ ما ، نتایج غیر منتظره ای دارد که پیش بینی آن دشوار است.

اگر می خواهیم به زندگی در یک واقعیت مشترک ادامه دهیم ، باید مایل باشیم با یک سر روشن به این نتایج نگاه کنیم. پرداختن به بزرگترین موضوعات ما به عنوان یک گونه - از تغییرات آب و هوا ، تا همه گیر ، تا فقر - ما را ملزم می کند که روایتی مشترک از مشکلات صادقانه ای که با آن روبرو هستیم داشته باشیم: تهدیدهای واقعی. دلایل واقعی خشم.

بدون این ، ما بیشترین قدرت خود را تضعیف می کنیم - توانایی منحصر به فرد ما در همکاری و به اشتراک گذاشتن بارهای دقیق و مهم انسان بودن.

برخی از افکار در مورد راه حل ها

من آنها را جمع آوری کرده ام - و آنها بیشتر از آنچه در اینجا جا می گیرند هستند. ویرایشگر فید خبری و دیگران مانند آن هنوز در مراحل ابتدایی خود هستند. از آنجا که ما در مورد چگونگی این ابزارهای تعامل الگوریتمی واقعیت ما را می آموزیم ، هیچ شرکت واحدی مقصر نیست. Google ، Apple ، Snapchat ، Twitter ، Facebook و به معنای واقعی کلمه هر ارائه دهنده رسانه اصلی در این مسابقه تسلیحاتی بازیکنانی هستند که توجه ما را به خود جلب می کنند.

صاحبان این ابزارها تأثیر بسیار زیادی دارند: در رسانه ها ، زندگی ما و در نهایت بر روی بخشی از روان جمعی بشریت. این تأثیر باید درک شود - و مورد بحث قرار می گیرد - همانطور که ما با عدم اطمینان واقعی به آینده می رویم.

در پست بعدی من ، من دقیقاً چگونگی و آنچه را که می توانیم انجام دهیم برای کمک به آنها در رفع آن بررسی خواهم کرد.

بهترین پلتفرم ترید...
ما را در سایت بهترین پلتفرم ترید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : جهان پناه حديث بازدید : 48 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 18:47