چه عواملی باعث افسردگی بزرگ شد؟

ساخت وبلاگ

دلایل عمده افسردگی بزرگ چیست؟از جمله دلایل پیشنهادی افسردگی بزرگ عبارتند از: سقوط بازار سهام در سال 1929 ؛فروپاشی تجارت جهانی به دلیل تعرفه Smoot-Hawley ؛سیاست های دولت؛خرابی و وحشت بانکی ؛و فروپاشی عرضه پول. در این ویدئو ، دیوید ویلک ، متخصص افسردگی بزرگ ، از سنت لوئیس فدرال فدراسیون ، درباره تئوری های پیشرو بحث می کند.

دیوید ویلوک در مورد افسردگی بزرگ به عنوان بخشی از یک کارگاه آموزش اقتصادی در فدرال سنت لوئیس بحث می کند. این قسمت 5 آن ارائه است. ثبت شده در 11 ژوئیه 2013.

رونوشت ویدیویی

دیوید ویلوک: حالا ، چه چیزی باعث ایجاد این آشفتگی شد؟

خوب ، سقوط بازار سهام نوع علت محبوب افسردگی بزرگ است. ما در پاییز سال 1929 تصادف بازار سهام داشتیم ، بلافاصله افسردگی بزرگی داشتیم ، بنابراین اگر - من لاتین را برای آن می شناختم ، هرچه بود - پس از تعقیب و گریز تعقیق - یکی از دیگری. بنابراین ، مورد اول باعث شد مورد دوم.

برای این ، حقیقت در واقع وجود دارد. بورس سهام 80 ٪ یا 85 ٪ از ارزش خود را از اوج در سپتامبر 1929 به فرورفتگی در ژوئیه سال 1932 از دست داد. اکنون ، چه چیزی می تواند () که از بین بردن بورس اوراق بهادار انجام داده است؟

خوب ، این ثروت زیادی را نابود کرد. اثر به اصطلاح ثروت وجود دارد. بنابراین اگر شما یک سرمایه گذار در بورس سهام بودید و در دهه 1920 بسیاری از افراد طبقه متوسط برای اولین بار وارد بازار سهام شدند ، خرید سهام بیشتری به اعتبار وجود داشت. این رونق اعتباری عالی بود. و بنابراین بسیاری از قوم های معمولی مانند ما وارد بازار سهام شدند ، اما هنوز هم بازی یک مرد ثروتمند بود. مردان ثروتمند پول زیادی را از دست دادند. برخی از آنها در وال استریت از پنجره ها پریدند و مطمئناً با کاهش ثروت خود ، می توانستند کالاها و خدمات بسیار کمتری را نسبت به گذشته خریداری کنند. بنابراین یک تأثیر ثروت وجود دارد که مهم است. عدم اطمینان در مورد اقتصاد ، حتی اگر شما در بازار سهام سرمایه گذار نیستید ، اما دیدید که بچه های ثروتمند هوشمند که از پنجره ها در وال استریت می پرند ، باید تعجب کنید. در اینجا در جهان چه اتفاقی می افتد؟آیا این واقعاً سالم است ، نشانه ای از اقتصاد سالم؟خوب ، احتمالاً نه.

خب تصمیم داری چکار کنی؟اگر پول کمی در بانک داشته باشید، کار منطقی چیست؟آن را نگه دارید، ذخیره کنید. شما قرار نیست بیرون بروید و یک ماشین جدید یا یک یخچال جدید بخرید، به تعطیلات بروید. تا جایی که می توانید محافظه کار باشید تا زمانی که ابرها از بین بروند و درک بهتری از آینده اقتصاد داشته باشید.

کریستینا رومر - ممکن است برخی از شما این نام را بدانید، او یک مورخ اقتصادی است که در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی تدریس می کند - و برای مدتی رئیس شورای مشاوران اقتصادی پرزیدنت اوباما بود. کریستینا مقاله ای نوشت که چند سال پیش به بررسی تأثیر عدم قطعیت سقوط بازار سهام پرداخت. تحقیقات او نشان داد که پس از سقوط بازار سهام، هزینه‌های بسیار کمتری برای کالاهای مصرفی بادوام، مانند ماشین‌ها و یخچال‌ها، همه آن اختراعات جدید که در دهه 20 به وجود آمده بودند، انجام شد. اما سطح مخارج غذا و سوخت و مایحتاج اولیه ثابت ماند. بنابراین مردم به خرید مایحتاج روزانه خود ادامه دادند، اما واقعاً از هزینه های کلان بلیط عقب نشینی کردند.

و بنابراین تأثیر قابل اندازه گیری داشت. یعنی سقوط بازار سهام اثر قابل اندازه‌گیری بر مخارج داشت. و سپس نقش بانک ها وجود دارد. بانک ها به شدت درگیر وام دادن به سرمایه گذاران در بازار سهام بودند. بسیاری از بانک ها متعاقباً شکست خوردند. بنابراین این ارتباط به عنوان بخشی از بافت مالی در اینجا وجود دارد.

بنابراین اجماع بین اقتصاددانان - ببخشید، مورخان اقتصادی - این است که سقوط بازار سهام تا حدی تأثیر داشت. با این حال، به همان اندازه که بزرگ بود، هنوز آنقدر بزرگ نبود که باعث رکود بزرگ شود. بدون سقوط بازار سهام به تنهایی ما یک رکود بسیار شدید داشتیم، اما رکود بزرگ را نداشتیم. بنابراین داستان باید بیشتر از این باشد.

برخی از مردم به تعرفه اسموت هاولی اشاره می کنند که توسط کنگره در سال 1930 تصویب شد و رئیس جمهور هوور آن را علیه طوماری امضا کرد که در آن زمان توسط صدها اقتصاددان امضا شده بود که می گفت "این کار را نکنید، این یک اشتباه است."

خوب، تجارت بزرگ و کشاورزی، آنها می خواستند از رقابت خارجی محافظت کنند. آنها از این واقعیت خوششان نمی آمد که کالاهای وارداتی ارزان قیمت برنج و گندم و ذرت و کالاهای تولیدی از خارج وارد می شد. و بنابراین آنها از کنگره درخواست کردند که تعرفه ها را برای جلوگیری از واردات یا گران تر کردن آنها افزایش دهد تا مشتریان را از خرید کالاها و خدمات منصرف کند.

خوب ، چه اتفاقی می افتد که یک کشور تعرفه خود را بالا ببرد؟همه آنها این کار را کردند - این تلافی جویانه بود. کانادا تعرفه های خود را مطرح کرد ، انگلستان تعرفه های خود را بالا می برد ، فرانسه تعرفه خود را بالا می برد. بنابراین همه این دیوارها را در برابر تجارت قرار می دهند تا بتوانند از صنایع داخلی خود در برابر رقابت خارجی محافظت کنند و همه در نهایت از دست می روند.

بنابراین فروپاشی فوق العاده ای در تجارت جهانی وجود دارد. من این تصویر را به سرقت بردم ، منظورم این است که من این تصویر [خنده مخاطب] را از کتابی به نام "جهان در افسردگی توسط چارلز کیندلبرگر" که یک اقتصاددان و مورخ اقتصادی در MIT است وام گرفته ام. و او در مورد فروپاشی تجارت جهانی در دوران رکود بزرگ تحقیق کرد و من فکر کردم این یک نمودار جالب است زیرا فقط این مارپیچ رو به پایین تجارت جهانی را که در دوران رکود اقتصادی ادامه داشت ، از حدود سه میلیارد دلار تجارت در سال 1929 نشان می دهد ،تا سال 1933 با دو سوم به کمتر از یک میلیارد دلار فرو ریخت. بنابراین اقتصاد جهانی که توسط دو سوم معامله می شود ، در حالی که اقتصاد ایالات متحده با یک سوم کاهش می یابد ، بنابراین این یک فروپاشی بسیار بزرگتر از کل مبلغ بودکه اقتصاد ایالات متحده سقوط کرد.

با این حال ، ایالات متحده آمریکا در دهه 1930 چیزی را "اقتصاد بسته" می نامیم. تجارت بین المللی بخش نسبتاً کمی از تولید داخلی ایالات متحده را به خود اختصاص داد ، بنابراین با وجود این واقعیت که تعرفه Smoot-Hawley در بهترین حالت مفید نبود و سایر کشورها تلافی کردند ، کاهش تجارت جهانی ، کاهش صادرات ایالات متحده به اندازه کافی بزرگ نبودباعث افسردگی بزرگ شده است ، اگرچه این یکی دیگر از مشارکت کنندگان بود.

یک استاد در UCLA ، لی Ohanian وجود دارد ، اخیراً مقاله ای دارد که هربرت هوور را به خاطر افسردگی بزرگ سرزنش می کند. اکنون هوور اغلب مدتهاست که به دلیل رکود بزرگ مقصر شناخته شده است. او به عنوان این خبره که به مردم اهمیت نمی داد ، سرزنش شد."هک ، همه چیز درست است ، مردم کنار گذاشته می شوند. من می خواهم توپ های آب را روی او بگذارم یا بدتر ، اگر مشکل داشته باشند."اکنون ، هوور طی سالهای متمادی فردی بسیار بدخلقی بوده است. او در طول جنگ جهانی اول یک بشردوستانه بزرگ بود و اساساً کشور بلژیک را در طول جنگ تغذیه می کرد. او همچنین - او با آموزش مهندس بود ، او واقعاً مداخله گر در اقتصاد بود و برای استفاده از دولت برای کمک به حل مشکلات بود.

یک کاری که او وقتی دید که افسردگی بزرگ به وجود آمده است این است که از شرکت های بزرگ خواسته است که دستمزدها را قطع نکنند ، این تمایل سنتی آنها هنگام سقوط تقاضا برای محصولاتشان بود ، آنها دستمزدها را کاهش می دادند. قیمت ها کاهش یافت ، آنها دستمزد را کاهش می دادند.

انسان در مخاطب: اما آنها مردم را به کار خود نگه می دارند.

ویلک: این تفاوت است. بنابراین به گفته اوهاییان ، هوور همه این بچه ها را در این گفته گفت که دستمزدها را کاهش ندهید زیرا اگر دستمزد را کاهش دهید ، مردم درآمدی برای خرج کردن نخواهند داشت. خوب که - منطقی برای آن وجود دارد ، اما به معنای کلان اقتصادی که حفظ نمی شود. بنابراین آنچه اتفاق می افتد ، همانطور که شما اشاره کردید ، به جای قطع دستمزد ، آنها به جای آنها مردم را کنار گذاشتند. بنابراین اگر شما یکی از 75 ٪ هستید که شغل خود را حفظ کرده اید بسیار عالی است اما برای 25 ٪ که از دستمزد به هیچ چیز رفتید ، چندان عالی نبود.

این استدلال اوهانیان است. اکنون این یک دیدگاه گسترده پذیرفته نشده است. من نسبتاً تردید دارم که هوور به همان اندازه قدرت اوکانی را به او نسبت می دهد تا در واقع تجارت بزرگی را برای ورود به سیستم انجام دهد و آنچه را که می خواست انجام دهد. اما درست است ، دستمزدها در ابتدای افسردگی خیلی سریع سقوط نکردند. همانطور که اشاره کردم ، در صحبت با اوهانیان ، اگر ما دچار تورم نبودیم ، این مشکل را نداشتید. اگر قیمت ها در حال سقوط نبودند ، زیرا قیمت اتومبیل هایی که فورد در تلاش برای فروش آن بود یا جنرال موتورز سعی در فروش آن داشت ، اگر آنها در حال سقوط نبودند ، پس فورد ، جنرال موتورز هیچ دلیلی برای کاهش دستمزدها نداشتمردم را خاموش کنید. بنابراین تورم نوعی مشکل بود ، خیلی هوور نبود. و در آنجا ، جایی که من به گوشت داستان خود می رسم ، که مقصر فدرال رزرو و خرابی های بانکی و فروپاشی پولی است.

من 40 دقیقه آن را در اینجا مونولوگ کردم ، بنابراین خوشحالم که استراحت می کنم و متوقف می شوم و به هر سؤالی که می رویم پاسخ می دهم. به خصوص اگر کسی در این مرحله کاملاً گم شده یا خواب باشد. من نمی بینم که بیش از نیمی از اتاق علی رغم داشتن آن دسر ، خواب نیست.

زن در مخاطبان: فکر می کنم ارائه اصلی شما را در اینجا دیدم.

ویلک: بنابراین شما واقعاً حوصله دارید ، همه چیز [خنده مخاطب] را دیده اید. شما می خواهید همین حالا ترک شود.

زن در مخاطبان: من واقعاً به پشتیبانی اقتصادی زیادی احتیاج دارم ، اما ام. همانطور که من آن را به یاد می آورم و خیلی دور از آن پرش نکردم ، و آنچه که من با دانش آموزانم به اشتراک می گذارم ، عدم تحرک فدرال برای انجام هر کاری با سیاست پولی است ، همان چیزی است که آن را تشدید می کند. این است

ویلک: بله ، شما داستان را گرفتید. شما واقعاً می توانید اکنون [خنده مخاطب] را ترک کنید.

زن در مخاطبان: اما من حدس می زنم ، اگر شما - من به آن نیاز دارم که دوباره برای من توضیح داده شود ، بنابراین نباید ترک کنم.

بهترین پلتفرم ترید...
ما را در سایت بهترین پلتفرم ترید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : جهان پناه حديث بازدید : 120 تاريخ : جمعه 4 فروردين 1402 ساعت: 0:20